دوره 4، شماره 34، فروردین 1400، صفحات 96 - 70
نویسندگان : الهام قیاسی *

چکیده :
امروزه وجود یک کودک کم توان ذهنی، یک عامل نگران کننده برای سازگاری خانواده محسوب می شود. خانواده های دارای کودک مبتلا به ناتوانی از نظر اجتماعی منزوی هستند و در مقابل استرس آسیب پذیرتر می باشند. والدین این کودکان خصوصا مادران دارای حالات هیجانی ناپایدار، سوگ پایدار و ناسازگاری هستند. منظور از سازگاری، انطباق متوالی با تغییرات و ایجاد ارتباط بین خود و محیط به نحوی است که حداکثر خویشتن سازی را همراه با رفاه اجتماعی، امکانپذیر می سازد. سازگاری یعنی شناخت این حقیقت که هر فرد باید هدف های خود را با توجه به چهارچوب های اجتماعی، فرهنگی تعقیب نماید. صرف نظر از اینکه در کنار آمدن با مشکلات تا چه اندازه توانا باشیم باز هم در زندگی مواقعی پیش می آیدکه به ناچار احساس فشار روانی می کنیم. انگیزه های ما همواره به آسانی ارضا نمی شود، بنابراین باید موانعی را از سر راه برداشت، دست به انتخاب زد و در برابر ناکامی ها صبر و شکیبایی نشان داد. در اثر برخورد افراد با موانعی که راه را بر کامیابی های آنان می بندد، در هر یک از آنان شیوه های پاسخ دهی ویژه ای رشد می کند. به عبارت دیگر، می توان گفت روش های بسیاری برای مقابله با استرس وجود دارد. بسیاری از این روش ها ماهیت روانشناختی دارند و افراد متفاوت با توجه به ویژگی های شخصیتی خود، هر یک، روشی را برای مقابله با استرس بر می گزینند. از این رو در تحقیق حاضر، به لحاظ اهمیت موضوع به بررسی و بازکاوی سازگاری و سبک های مقابله و مرور آنها از دیدگاه های مختلف پرداخته شده است.

کلمات کلیدی :
سازگاری، سبک های مقابله، استرس، رفتار، هیجان.